منابع انرژی یکی از عوامل ضروری برای توسعه اقتصادی کشورها بوده و سوختهای فسیلی به ویژه پنج فرآورده اصلی نفتی، مهمترین منابع مورد استفاده کشورها می باشند. در نتیجه با استفاده از این سوختها، شاهد کاهش ذخایر و در نهایت اتمام این منابع انرژی و از سوی دیگر آلودگی هوا و تغییرات آب و هوایی هستیم. الگوی مصرف انرژی در بخشهای تولیدی و مصرفی کشور نامناسب بوده که منجر به جایگاه پایین ایران در بین کشورها از نظر بهره وری انرژی شده است که خود مسایل زیست محیطی را هم به همراه دارد.
طی دهههای اخیر، بحرانهای زیست محیطی یکی از مهمترین چالشهای فراروی دولتها در مسیر دستیابی به اهداف توسعه پایدار بوده است. سیاستهای کلان اقتصادی هر کشور که به منظور دستیابی به سطوح رشد اقتصادی بالاتر اعمال میشود، میتواند با ایجاد تغییراتی در کارکردهای نظام زیست محیطی، باعث کاهش مجموع رفاه اجتماعی نسلهای کنونی و آتی جامعه شود. با این حال، اقتصاد ایران طی سالهای گذشته، نه تنها با چالش دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم روبهرو بوده بلکه تحقق رشدهای اندک نیز با بهرهبرداری گسترده از منابع طبیعی، ایجاد آلودگیهای زیست محیطی و تخریب طبیعت همراه بوده است، به طوری که امروزه به دلیل فعالیتهای اقتصادی ناپایدار، مشکلاتی از جمله کمبود آب و آلودگی شهرهای بزرگ به عنوان چالشهای اساسی کشور شناخته میشود. این امر به دلیل مشکلات ساختاری اقتصاد در کشور به ویژه بهره وری پایین است که عمدتا از غیر واقعی بودن قیمت منابع به ویژه آب و انرژی ناشی میشود. از این رو، اتخاذ سیاستهای اقتصاد سبز که قادر باشد ضمن تسهیل مسیر رشد اقتصادی، انگیزه حفاظت از محیط زیست و بهره برداری صحیح از منابع را نیز ایجاد نماید، برای تحقق اهداف پایدار ضرورت دارد.
یکی از متداولترین ابزارهای سیاستی که از سوی دولتها برای غلبه بر شکستهای بازاری ناشی از اثرات جانبی فعالیتهای اقتصادی ناپایدار اتخاذ میشود، مالیاتهای سبز است. این مالیاتها به عنوان یکی از بهینهترین ابزارهای سیاستی، طی سالهای اخیر مورد توجه بسیاری از کشورها قرار گرفته است. به کارگیری صحیح این ابزار مطابق با اصول علمی و شناسایی نقاط قوت و ضعف آن با مرور تجربیات جهانی، میتواند منافع گستردهای را برای کشور به همراه داشته باشد; به طوری که نه تنها باعث بهبود بهرهوری منابع، ترویج نوآوریها و حفظ محیط زیست میشود، بلکه با گسترش پایههای مالیاتی و ایجاد منابع پایدار برای دولت به تحقق هدف اصلاح نظام درآمدی دولت نیز کمک میکند.
مالیاتهای سبز به عنوان یکی از کاراترین و کم هزینهترین سیاستها در جهت دستیابی به اقتصاد سبز و گذار از شرایط موجود شناخته میشود. این ابزار از مزیتهای قابل توجهی برخوردار است که در صورت به کارگیری صحیح میتواند اهداف زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی را به صورت توام محقق کند. مالیاتهای سبز میتواند از طریق قیمتگذاری هزینههای زیست محیطی بر شکستهای بازاری غلبه کند، باعث افزایش کارایی و تخصیص بهینه منابع شود، محصولات سبز را رقابت پذیر کند، انگیزه توسعه نوآوریهای جدید را ایجاد کند و در مجموع رفاه اجتماعی را ارتقاء دهد. از سوی دیگر، درآمدهای این مالیاتها میتواند به عنوان یکی از منابع مالی مستمر دولت در راستای ارتقای رشد سبز و توسعه اقتصادی پایدار مورد استفاده قرار گیرد. با این وجود تحقق اهداف مالیات سبز تا حد زیادی به نحوهی به کارگیری آنها و همچنین وجود ظرفیتهای ساختاری و نهادی در کشور بستگی دارد.
در مجموع، با توجه به مزیتهای عمده مالیاتهای سبز، تدوین صحیح این مالیاتها و پیش بینی نحوهی اثرگذاری آنها بر فعالیتهای اقتصادی بخشهای مختلف کشور اهمیت دارد. در این راستا، انجام مطالعات جامع فرابخشی به ویژه در حوزههای آب و انرژی که کشور از نظر بهرهوری در آنها از وضعیت مناسبی برخوردار نیست، باید در اولویت قرار گیردو این امر هم نیازمند همکاری دستگاههای مختلف و هماهنگی آنها در طراحی صحیح مالیاتهای سبز متناسب با شرایط و محدودیتهای کشور است.
